معنی رعد و برق

فارسی به انگلیسی

فارسی به ترکی

تعبیر خواب

رعد و برق

رعد و برق در خواب خزانه دار پادشاه است و بعضی از معبران گفته اند: برق، وعده کردن پادشاه است به بدی و مرد طماع را به طمع وی. اگر بیند برق را از هوا یا از ابر برگرفت، دلیل که کاری کند که در ان خیر بود. اگر بیند برق همی درخشید، دلیل که در آن سال نعمت فراخ بود، خاصه که با برق باد آهسته است. - محمد بن سیرین

رعد و برق درخواب بر پنج وجه است. اول: خزانه دار پادشاه. دوم: وعده بد. سوم: خیر. چهارم: رحمت. پنجم: راه راست. - امام جعفر صادق علیه السلام

برق متداعی دو چیز است، یکی برق به معنای الکتریسیته و دیگری برق جسته از ابر آسمان. برق به معنای الکتریسیته در خواب قابل رویت نیست اما از نظر خواب شناسی می تواند سمبل یا جایگزین قدرتی مافوق تصور قدرتمند و نیرومند باشد که هم به آن محتاجیم و هم از آن می ترسیم. هم مهربان و یاری دهنده است و هم کشنده و سهمگین. هر کس در زندگی خودش از چیزی بیشتر می ترسد. در این که همه ما می ترسیم تردید نیست ولی چیزهائی که ما را می ترسانند متفاوتند. کسانی هستند که می ترسند و نمی دانند از چه می ترسند. همیشه نگران و مشوشند. عده ای از بیماری می ترسند کسانی هستند که از فقر بیمناکند. خانم ها عموما از پیری وحشت دارند. همه این ترس ها چه شناخته چه ناشناخته ممکن است در خواب به صورت برق مجسم شود. برقی که در عین روشنی بخشی و گرما دهندگی قاطع ریشه حیات انسان نیز هست و به ناگاه جان می گیرد و حیات را متوقف می کند. با این تعریف باید دید که در خواب چگونه با الکتریسیته بر خورد کرده اید. اگر دیدید که جائی را روشن کرد و شما در قسمت روشنائی هستید می توانید سراغ تعبیر آن را بگیرید. اگر دیدید برق خانه قطع شده و شما در تکاپوی مرمت فیوز هستید خوب است و خواب شما می گوید که وجودی موثر و مفید دارید و در آینده نزدیک در همان محدوده که خواب دیده اید نقشی مهم خواهید داشت. روی هم رفته دیدن برق نیکو است مخصوصا از جهت تامین روشنائی. اما برق به معنای برقی که در اثر برخورد ابرهای باردار در آسمان پدید می آید، معبران کهن نوشته اند که برق آسمان خزانه دار یا عامل پادشاه است که این تعبیر در زندگی امروز ما هیچ الگوئی پیدا نمی کند. اما برق یکی از آیات الهی است و وجودش عظمت خالق و دستگاه خلقت و حقارت ما را در مقام قیاس نشان می دهد. مشاهده برق آسمان خوب است بخصوص اگر همه جا تاریک باشد و ناگهان برق بدرخشد این می تواند درخشش آینده و نور امید باشد و گویای خیر و برکت و طلوع چیزی در زندگی که هم بزرگ است و هم غیر منتظره. برق زدگی در خواب خوب نیست چه بیننده خواب، خویشتن را دچار صاعقه زدگی ببیند و چه دیگری را. درخشش برق از دور دست ها و بخصوص در تاریکی غلیظ بسیار نیکو است. مشاهده درخشش برق اگر همراه با رعد باشد حادثه خوبی است که با بیم آمیخته است. 1ـ دیدن رعد وبرق در خواب، علامت دوره ای کوتاه از زندگی است که با شادی و خوشبختی توأم است. 2ـ اگر خواب ببینید رعد و برق بر شیئی در نزدیکی شما فرود می آید، علامت آن است که رفاه زندگی یکی از دوستان شما را ناراحت خواهد ساخت. دیگران پشت سر شما شایعاتی می پراکنند. 3ـ اگر خواب ببینید آذرخش ابرهای سیاه را از هم جدا می کند، علامت آن است که بعد از تأسف و رهایی از درد سر بخت و اقبال به سراغ شما خواهد آمد. 4ـ اگر خواب ببینید رعد و برق بر شما فرود می آید، علامت آن است که اندوه بر شما چیره خواهد شد. 5ـ دیدن آذرخش بالای سر خود، نشانه خوشبختی و کسب منفعت است. 6ـ دیدن آذرخش در قسمت جنوب آسمان، علامت آن است که بخت و اقبال مدتی از شما دور می شود. 7- دیدن آذرخش در قسمت جنوب غربی آسمان، علامت آن است که بخت و اقبال به شما رو می کند و زندگی شما بهتر از گذشته خواهد شد. 8ـ دیدن آذرخش در قسمت شمال آسمان، علامت آن است که باید موانع را از جلوی راه خود بردارید. 9ـ دیدن آذرخش در قسمت شرقی آسمان، علامت آن است که به راحتی صاحب احترام و ثروت خواهید شد. 10ـ دیدن آذرخش از میان ابرهای بد شکل، علامت آن است که زیان و نومیدی گریبانتان را خواهد گرفت - منوچهر مطیعی تهرانی

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

رعد و برق

تندر و آذرخش، آذرخش

واژه پیشنهادی

رعد و برق

صاعقه-بیر

ارتجک

کلمات بیگانه به فارسی

فارسی به عربی

عربی به فارسی

رعد

تندر , اسمان غرش , رعد , رعد زدن , اسمان غرش کردن , باصدای رعد اسا ادا کردن


برق

اذرخش , برق (در رعد وبرق) , اذرخش زدن , برق زدن

لغت نامه دهخدا

رعد

رعد. [رَ] (ع اِ) بانگ ابر. (از اقرب الموارد) (ترجمان جرجانی چ دبیرسیاقی ص 52). تندر. ج، رُعود. (مهذب الاسماء). تندر و بانگ ابر و صدای غرشی که همراهی می کند برق را. تندر و آواز ابر که بخنود نیز گویند. (ناظم الاطباء). آواز آسمان در وقت باران. (لغت محلی شوشتر نسخه ٔ خطی کتابخانه ٔ مؤلف). آواز ابر. (غیاث اللغات از منتخب اللغات).تُندُر. تُندور. پُخنو. بخنو. آسمان غره. آسمان غرغره. (یادداشت مؤلف). کنور. (لغت فرس اسدی نسخه ٔ خطی کتابخانه ٔ نخجوانی). بانگ و صدایی است که از آسمان آید. اهل هیأت گویند: بخاری که از زمین برمی خیزد در بین تراکم ابر به حرکت در می آید و می خواهد از میان بیرون رود در نتیجه با ابر برخورد می کند و از آن صدای رعد حاصل می شود و دلیلی که برای اثبات نظریات خود می آرند آن است که گویند رعد بیشتر در فصل بهار بوجود می آید و آن بدین سبب است که بخار زمین در فصل بهار به هوا می رود. اما اهل شرع گویند که آن نام فرشته ٔ موکل بر ابر است که به امر خدا آن را می راند و در نتیجه صدای رعد ایجاد می گردد و (یسبح الرعد بحمده) را از قرآن کریم بدان دلیل آورند. (از شعوری ج 2 ورق 5). بانگ هراس انگیزی که از ابر شنیده می شود و در حقیقت آن اختلاف کرده اند، برخی گویند که آن آواز فرشته است که ابر را می راند. و به زعم فرقه ٔ نُصَیریَه از شیعه آن صدای حضرت علی (ع) است زیرا پندارند که آن حضرت در ابر اقامت دارد. فلاسفه گویند آن بخاری است که از زمین بر می خیزد و بالا می رود تا به ابر می رسد و در لابلای آن داخل می شود و در میان ابرها تبدیل به باد می گردد و بشدت در آن حرکت می کند و در نتیجه، صدای رعد ایجادمی شود و گویند از آن است: رعده السماء، و اگر زیاد شد گویند: ارتجست، و اگر بیشتر شد گویند: ارزمت و دوت، و اگر شدت یافت گفته شود: قصفت و قعقعت، و آنگاه که به نهایت شدت رسید گویند: جلجلت و هَدهَدت. (از صبح الاعشی ج 2 ص 169). غرشی که از ابر شنیده می شود. تندر. آسمان غرش. آسمان غرنبه. تولید برق در هوا بوسیله ٔ ابرها معمولاً با صدایی شدید همراه است که آن را رعد نامند. این صدا بر اثر تخلیه ٔ الکتریکی و همچنین بسبب انعکاس صدا در اشیای مجاور ایجاد و نیز به علت حرارت جرقه ٔ برق که هوای مجاور را گرم میکند فشارش زیادمی گردد و ناگهان صدایی مانند صدای ترکیدن لاستیک اتومبیل به گوش می رسد. (فرهنگ فارسی معین):
غریب نایدش از من غریو گر شب و روز
بناله رعد غریوانم و بصورت غرو.
کسایی.
پر از غلغل رعد شد کوهسار
زمین شد پر از بوی و رنگ نگار.
فردوسی.
خروشی برآمد بکردار رعد
از این روی رستم وزآن سوی سعد.
فردوسی.
چو رعد بهاران بغرید گیو
ز سالار لشکر همی جست نیو.
فردوسی.
چو آمد به شهر اندرون تاج بخش
خروشی برآورد چون رعد رخش.
فردوسی.
همانا که رعد است در نوبهار
و یا شرزه شیری است در مرغزار.
فردوسی.
ز بانگ مرکب رعد و ز تاب خنجر برق
سیاه کرد هوا را سپاه دریابار.
مسعودسعد.
رعد سپیدمهره ٔ شاه فلک غلام
بر بوقبیس لرزه و آوا برافکند.
خاقانی.
کرم قز میرد ز بانگ رعد و تنّین فلک
میرد از کوشش که آوا برنتابد بیش ازین.
خاقانی.
خنجر برق و کوس رعد بسی است
جوش جیش سحاب نشنیدم.
خاقانی.
سپاه روم چون دریای جوشان
چون ابر تندو چون رعد خروشان.
نظامی.
رعد چون دعد از هوا نالد بسودای رباب
باد چون وامق فدای غنچه ٔ عذرا شود.
سلمان ساوجی.
رجوع به فرهنگ علوم عقلی تألیف دکتر سجادی شود.
- رعد شغب، که مانند رعد شور و غوغا بپا کند. که تندروار آشوب و فریاد راه بیندازد:
یلان رعد شغب همچو ابر خون بارند
به برق خنجر در مرغزار آتش و آب.
مسعودسعد.
- رعد و برق یا برق و رعد، تندر و درخش که بخنونه نیز گویند. (ناظم الاطباء):
فرستاده ٔ تیز چون برق و رعد
فرستاد ازین سو به نزدیک سعد.
فردوسی.
در فضای هوا رعد و برق و... موجود گردانید. (سندبادنامه ص 2).
- غریدن رعد، بخنویدن. (ناظم الاطباء).
|| نام فرشته ٔ موکل بر ابر و باد که می راند اورا یا نام فرشته ای که زجر می کند او را یا نام بادی است زیر آسمان. (منتهی الارب) (از مهذب الاسماء) (از آنندراج). || بلا و سختی. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب).
- ذات الرعد، جنگ. گویند: جاء بذات الرعد والصلیل، یعنی جنگ و قتال. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). جنگ. (آنندراج).
|| ماهی کوچکی است، گویند اگر کسی بدان دست بزند دستش بی حس و لرزان شود. (از اقرب الموارد). رَعّاد. رَعادَه. رجوع به رعاد و رعاده شود. || دیگ مبخر. دیگ رخشنده. توپ. (یادداشت مؤلف). نوعی سلاح آتشین نظیر خمپاره وزنبورک. (فرهنگ فارسی معین). رجوع به توپ (در معنی سلاح...) شود. || (اِخ) سوره ٔ سیزدهم از قرآن و آن مکیه است و شامل چهل و سه آیه است و خود پیش از سوره ٔ ابراهیم و پس از سوره ٔ یوسف قرار دارد. و با این آیه آغاز می شود: المر تلک آیات الکتاب و الذی انزل الیک من ربک الحق و لکن اکثر الناس لایعلمون. (یادداشت مؤلف). || (اِخ) در غیاث اللغات و آنندراج و شرفنامه ٔ منیری آمده است: «نام عاشق رباب ». بدیهی است که محرف دَعد با دال است. رجوع به دعدشود.

معادل ابجد

رعد و برق

582

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری